بوي مهربان
جاده، جاده می دود، چشمهای من هنوز
بوی مهربان کيست در صدای من هنوز؟
جاده خسته شد، نشست. من هنوز می دوم
سنگ گريه می کند زير پای من هنوز
زخم، زخم، زخم، زخم، داغ، داغ، داغ،داغ
مانده از هر آن چه هست، اين برای من هنوز
با ملال زيستم، وه چه کال زيستم!
خسته ام، شکسته ام، ای خدای من هنوز
خالی از پرنده ام، چون درخت در کوير
مانده روی دوش چشم، های های من هنوز
دست من نمی رسد تا صدا کنم ترا
لرزشی مدام هست در صدای من هنوز
جاده جاده رفته ام، تا غروب های دور
شوق رفتن است باز، در عصای من هنوز
نظرات شما عزیزان: